علی شیبانی عزیز، یکی از دوستان تورلیدر من، بعد از تلاش فراوان در پیج اینستاگرامش برای هشتگ ایران زیبای من و کمک به جذب توریست در این اوضاع نابسامان، سوالی را مطرح کرد که ذهن من را نیز درگیر کرد. خیلی مدت زمان زیادی از ماجرای آتش سوزی استرالیا نمیگذرد و ما همگی با پیامهای برای استرالیا دعا کنید، فضای مجازی را ترکانده، قبضه و رها نمودیم. حالا در قسمتی از جهان در شمال استرالیا، اتفاق دیگری در حال رخ دادن است و تنها کار ما نظاره کردن، شوخی کردن و جلوگیری از دامن گیری برای ما است. و این سوال اساسی است… چرا ما برای چین دعا نمیکنیم؟؟؟ دلیل شاید در ساده ترین حد ممکن باشد: برای ما مهم نیست! شاید و شاید نه. یک چیز را با مطالعه، گوش دادن و معاشرت با چینی ها پیدا کرده ام. چینی ها (مسلما نه همه آنها)، از سندرومی رنج میبرند به نام خود کم پنداری. احساس ضعف و کوچکتر بودن در برابر غرب و به ویژه اروپا و آمریکا. این حس احتمالا میبایست برای ما نیز آشنا باشد. با شروع دوران قاجار و همزمان با انقلاب صنعتی و علمی و پیشرفتهای متعاقب آن برای غرب، در کنار علاقه آنها به کشف، استفاده و استثمار کشورهای دیگر، شاهد حضور هر چه بیشتر فرنگیان در ایران (و خب در آنطرفتر در چین) بوده ایم. به مرور، قدرت نظامی و سیاسی بیشتر سبب گرایش حکام، دولتمردان و سیاستمداران به سمت کشورهای مختلف شد. در برهه ای و در بخشی به سمت روسیه، در بخشی دیگر به سمت بریتانیا، فرانسه و دست آخر آمریکا شد. بعد از حکومت، این گرایش (و البته احساس ضعف) به تجار و سپس به مردم عادی رسید. ما در ایران کنونی میراث دار همان فرهنگ و عقبه خود کم پندارانه هستیم. چین نیز در همان دوران قاجار ما، کمی پس و پیش با همین مشکلات دست و پنجه نرم کرد و دست آخر اشغال و استثمار و جنگ و کمونیست. نتیجه اش میشود فرهنگ ناخواسته ای ضعیف. از طرف دیگر، چین (حداقل در گذشته های دور) همسایه ما بوده است و رسیدن به چین و چینی ها هر چند سخت اما ممکن بوده است و در پس این چند هزار سال چین همیشه بخشی از دنیای شناخته شده، ملموس و قابل دوستی ما بوده است. اما غرب با امپراطوری های یونان و روم، از ابتدا غیر ملموس تر و همراه با یک حس ستیزه جویانه بوده است. البته که الان این حس ستیزه جویانه حداقل به بازمانده های آن امپراطوری ها وجود ندارد. این نزدیکی، بیشتر باعث نگرانی ما میشود تا احساس همدردی. نگرانیم که شاید آنها مشکل را با خود به ایران بیاورند. در این میان شرق (تا مرز چین) همیشه برای ما قسمتی از یک سرزمین قدیمی بوده است که هر چند ادعای این را داریم که آنها بخشی از ایران کهن هستند اما در برخورد با ساکنانشان، آنها میشوند افغان، تاجیک، ازبک، هزاره ای و … . این وسط یک دوگانگی نژاد پرستانه مبهم داریم که خاک را از ساکنانش جدا میکنیم. در جایی ما صاحب اصلی همه آن خاکها هستیم، اما ما با صاحبان کنونی و ساکنان آنها خود را برابر نمیبینیم. (وای به روزی که احساس کنیم آنها کمی پیشرفت کرده اند، تمام تاریخ را زیر و رو میکنیم که بگوییم آنها و آنجا تا چند وقت پیش برای ما بودند و توطئه غرب و بی کفایتی داخلی و نمک نشناسی آنها باعث این جدایی ها شده است). موضوع بعدی رسانه است. بیاید یک مقایسه اجمالی بین استرالیا و چین انجام دهیم. استرالیا بر اثر فعالیتهای انسانی تمام افراد کره زمین و تغییرات اقلیمی دچار آتش سوزی ای شد که جان هزاران نفر را به خطر انداخت، میلیونها موجود زنده و گونه جانوری و گیاهی نابود شدند، درخواست کمک به صورت برجسته نشان داده شد و آتش نشانان و دست اندرکاران امر تمام تلاششان را برای بهبود شرایط انجام دادند. ما همگی مقصریم و همگی مسئولیت داریم که کمک کنیم. این دید اجمالی رسانه ها از آتش سوزی استرالیا. اما چین… کشوری با جمعیت بسیار فراوان، که هر جا را نگاه میکنی آنها را میبینی، در تلاشند تمام بازار دنیا را در دست بگیرند و بسیاری از شغلها را در بسیاری از کشورها از بین برده اند، به خاطر جمعیت زیادشان هر جنبنده و غیرجنبنده ای را میخورند و به غذاهای غیر متعارفشان معروفند، با دولتی کمونیستی که با نیروی کار ارزان فقط در پی صادرات هر چه بیشتر است و در برابر گسترش ویروس کرونا منفعلانه عمل کرده است، به حرفهای متخصصان توجه نکرده است، تلاش مشهودی برای جلوگیری از انتشار ویروس به سایر کشورها نکرده است و در کل مقصر اصلی آنها هستند. پس ما مقصر نیستیم و میبایست در برابر انتشار ویروسی که مسببش آنها هستند از خودمان محافظت کنیم. با همین دو نگاه، اولی مشکل همه و دومی مشکل خود آنها است، پس ما مسئولیتی نداریم. در کنار همه اینها و کلی مسائل دیگر، شاید ما تحت تاثیر چیز(های)ی هستیم که گویا اختیاری در کنترل و هدایتش نداریم! فراموش کرده ایم که همه با وجود همه تفاوتهای رنگی، نژادی، زبانی و جغرافیایی، یکی هستیم و در برابر یکدیگر مسئولیت داریم. چین، استرالیا، فرانسه، عراق، افغانستان، فلسطین، اسرائیل، مصر، آفریقای جنوبی، تونس، سومالی، لیبی، هند، نپال، کوبا، آمریکا و ایران، همه یکی هستیم. میتوانیم کنار هم زندگی کنیم، همدیگر را دوست بداریم و به هم احترام بگذاریم. دست آخر همه در یک سیاره و یک جهان زندگی میکنیم. پس اگر به دعا کردن اعتقادی دارید بیاید برای جهان، برای چین، برای استرالیا، برای افغانستان، برای ایران و … دعا کنیم و اگر اعتقادی هم نداریم تا میتوانیم حداقل برای بهبود شرایط کاری کنیم. به قول شیخ اجل، سعدی شیرازی جان: “به راه بادیه رفتن، به از نشستن باطل که گر مراد نیابم، به قدر وسع بکوشم”.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *